بی یا

داستان ها، و یادداشت های محمد حسینی

یکشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۱

تا بعد

از بعد از فيلتر شدن دستم ديگر اينجا به نوشتن نمي رود.
ببخشيدم. هنوز روزنه هاي ديگري هست و هنوز اميدي آن جا ها مي نويسم تا بعد
قربانتان
محمد حسيني

چهارشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۰

قلم

انگار ديروز يا پريروز موسم رسمي گراميداشت قلم بوده است. در جا و جاهايي هم مراسمات رسمانه برگزار شده است. آشنايي شركت كرده در يكي از اين مراسم، بي شك از سر لطف، در نوشته اي از جاي خالي كساني از جمله من گفته اند.چقدر خجالت كشيدم.حتي از تصور اين كه گمان شود مي توانسته ام از شركت كنندگان باشم خجالت مي كشم

قاطرچي نشده

در قزوين مثلي هست

«قاطرچي نشده كفرش را ياد گرفته است»
به گمانم روشن هست كه چه وقت به كار مي رود. مثلا براي كسي كه از شاعري ارزش كلمه و مطالعه و استعداد نمي داند، اما مو بلند كردن را بلد است. يا ديپلماتي كه سياست و مديريت رفتار نمي داند، اما

قاطرچي اگر ديده باشيد، بيخود و باخود حيوان را به تازيانه مي كشد و فحش ركيكش مي دهد، البته نه به خود حيوان كه به پديدآورنده اش. چيزي شبيه همان رفتار كه در درگيريها نه به طرف مقابل كه عموما به مادرش فحش داده مي شود
چه مي دانيم شايد آن بي پروايي از آن جاست كه قاطرچيان قاطر را _ با توجه به خصوصيت اين حيوان_ از نخست ساخته دست و ذهن بشري مي دانسته اند
اين ها البته حرف ديگري است. مي خواستم بگويم مدتي است كم و بيش تا خبري، سياسي تا فرهنگي، اقتصادي تا هنري مي شنوم از ذهنم مي گذرد كه
قاطر چي نشده

سه‌شنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۰

جدايي نادر از سيمين


فيلم را بايد ببينيد. نه به خاطر تعطيلات نوروز و نه حتا به خاطر حمايت از فيلمسازي كه سزاوار همراهي است
به خاطر شعور نهفته در ثانيه ثانيه فيلم به سينما برويد।

آدم ها خاكستري اند، اما اين كه حرف تازه اي نيست
شرايط گاه حتا آدم هاي خوب را به بدي وامي دارد،
اما اين هم حرف تازه اي نيست।

مهم انتخاب جابگاه دوربين است كه نشان مي دهد همين چيز هاي ساده تكراري چطور سرنوشت و نگاه و فكر بچه ها را، انسان ها را ،ديگري مي كند।

سال هاست كه ديده ام حتا سينماي نام هاي بزرگ ما به وضوح از متوسط هاي داستان امروزمان عقب است।

اما جدايي نادر از سيمين چنين نيست
। انسان ها را پيش پاافتاده و ابله فرض نكرده است।

ديگر چه بگويم।
فيلم را ببينيد.

سال نو مبارك


با همين ديدگان اشك آلود
از همين روزن گشوده به دود
به پرستو به گل به سبزه درود